در این پست میخوام داستان شکل گیری پادکست بینام رو بگم. و به صورت کامل بگم که کلا این موضوع از کجا شروع شد.
حدود یک سال پیش بود که نسرین برای یک شرکت خصوصی دو نسخه پادکست در زمینه IT تولید کرد. بعد از اون دو نسخه، شهرام اشرفنیا ایده یک پادکست ۳ نفره رو مطرح کرد که به شکل یک گپ دوستان ضبط و منتشر کنیم. طبق همه کارهای استارتاپ مانند نشستیم و همه چیز رو بررسی کردیم. یا توجه روندی که در نظر داشتیم از سعید چویانی هم برای تهیه محتوا کمک گرفتیم. حتی اسم چند بخش از برنامه هم مشخص شد. اون موقع هدف این بود که یک پادکست در زمینه IT با نگاه انتقادی به وقایع و اتفاقاتی در که ایران رخ میده درست کنیم، اسمش رو هم گذاشته بودیم کافهرادیو.
بعد از مدتی موضوع مهاجرت به تهران برای من پیش اومد، در تهران با توجه به اینکه من هر روز مسیر طولانی رو با مترو طی میکردم، یک بار در همین مسیر بودم که ایده پادکست مترو به ذهنم اومد. پادکستی که در داخل مترو ضبط میشه، مثل گفتگوی تلفنی دو نفر، یک دوست داره اتفاقات روز قبل رو تلفنی به دوستش در اون طرف خط مبگه و در واقع اون طرف خط شنوندگان بودن، و همین میشه یک پادکست. پادکستی که هر خبر در طی حرکت قطار از ایستگاهی به ایستگاه بعدی گفته میشه. حتی چند بار مسیر رو تایم زدم، ولی اون زمان تجهیزاتش رو نداشتم و رادیو مترو هم رفت کنار کافهرادیو.
صبح روز پنچشنبه ۲ مرداد بود که ایده پادکست هفتگی به ذهنم رسید، یک پادکست که وقایع و اتفاقات یک هفته اخیر در اون مطرح میشه. اما نمیخواستم این یک پادکست تک نفر باشه. اولین کسی که بهش پیشنهاد دادم نسرین بود. نسرین به دلیل مشغله کاری گفت نمیتونه حضور داشته باشه. اون موقع آرش چند وقتی بود که تهران بود، پس به آرش زنگ زدم و ایدهام رو بهش گفتم و آرش هم بله گفت و در تور افتاد. (اینجا صدای خنده شیطانی من رو تصور کنید)
عصر همون روز به دفتر ابولفضل فتاحی رفتم و در اونجا با آرش شماره صفر پادکست رو ضبط کردیم و داستان پادکست ما آغاز شد. در ابتدا دقیقا نمیدونستیم که قراره چی از آب در بیاد ولی دل رو به دریا زدیم.برای این که پادکست خسته کننده نباشه من در وسط اخبار از موزیک استفاده کردم و با توجه به بازخوردهای مثبت سعی کردم در انتخاب موسیقی ها دقت بیشتری به خرج بدم. اولش فکر نمیکردیم که استقبال چندانی بشه، اما همه چیز بر خلاف تصور ما بود و پادکست صفر ما بیشتر از ۲۵۰ نفر شنونده داشت و همین انگیرهای شده برای ادامه کار. برای پادکست اسم رادیوتایملاین رو انتخاب کردیم ولی بعد از ۲-۳ شماره بود که فهمیدیم که فرد دیگهای داره با این اسم پادکست تولید میکنه. پس یکی دو هفته با نام پادکست بینام ضبط و منتشر میکردیم. تا اینکه تصمیم گرفیتم برای همیشه بینام بمونیم و همین بینامی نام ما باشه.
در طی این شش ماه، مثل هر انسان عادی برای من و آرش مشکلاتی پیش میومد، ولی تولید و انتشار پادکست بینام برای ما خط قرمزی بود. حتی وفتی آرش رفت تبریز هم ضبط رو متوفق نکردیم و از راهدور کارمون رو ادامه دادیم. پادکست بینام باعث شد دوستان زیادی پیدا کنیم. و خیلیها به ما کمک کردن. از همه اونها ممنونم، دوستان زیادی ما رو تشویق میکردن و با نظراتشون به ما انرژی میدادن و از همه اونهایی که انتقاد میکردن بیشتر تشکر میکنم چون باعث شد پیشرفت بکنیم.
امیدوارم با کمک همه شما دوستان عزیز پادکست های بهتر و قویتری رو درست کنیم.
پ.ن : همین الان که داشتم این پست رو مینوشتم میلاد نکوفر یک پست منتشر کرد و اپ اندروید پادکست بینام رو معرفی کرد. البته به گفته خودش هنوز برای کاربر نهایی یوزرفرندلی نیست. پست میلاد رو در مورد اپ بخونید.
هر ایده ای تولدی داره و هر تولدی یک ماجرا…
مهم اینه که بینام هیچ وقت متوقف نشده و از روز اول هر هفته با اخبار واقعا عالی و به روزی داره ضبط میشه… همهاش رو هم مدیون شما و آرشه. این همه پادکست دیگه داریم که یا متوقف شدند یا دیر به دیر ضبط میشن اما بینام… بی نظیره…
چه خوب شد که راه انداختین… یاشاسئن
همین که میتونید یسری اطلاعات جدیدی بگید خیلی ارزش داره خیلی خوبه که هستید و صادقانه کارتون رو بدون هیچ چشم داشتی انجام میدید
در مورد آهنگ ها هم بگم خیلی کارتون خوبه ترکیب آهنگ با موضوعات خیلی خوبه به کارتون ارزش بیشتری میده خسته نباشید
مهم اینه که راه انداختیش همش عالیه به خصوص آهنگ ها
سلام !
کار پادکست واقعا بعضی وقت ها طاقت فرسا میشه …
البته نه وقتی انگیزه ی خوب پشت کار باشه
امیدوارم با انگیزه روز افزون کارتون رو ادامه بدید
موفق باشید ! 😉