در مطلب قبلی نوشتم دیده میشویم. سوالی که مطرح شد این بود که چه کار کنیم دیده نشویم؟ خوب همون طوری هم که گفتم جدا شدن کامل از شبکه به صورت ۱۰۰٪ امکان پذیر نیست یا خیلی سخت هست. اما برای اینکه این بذل و بخشش اطلاعات رو کمتر کنیم. میتونیم چند نکته رو سعی کنیم رعایت کنیم، البته توجه کنید که سعععی میکنیم رعایت کنیم و بایدی در کار نیست.
GPS گوشی رو فقط در مواقع مورد نیاز روشن کنید.
تا حد امکان از سرویسهایی مانند Foursquare استفاده نکنید.
هر عکس رو در اینستاگرام یا جاهای دیگه به اشتراک نذارید.
دقت کنید که در داخل عکس محل حضور شما مشخص نباشه.
آفلاین موسیقی گوش کنید.
هرجایی میرید یا با هرکسی هستید رو تویییت و اعلام عموم نکنید.
موارد غیر ضروری رو در فرمها و وبسایتهای شبکههای اجتماعی پر نکنید. (کجا درس خوندی – چی دوست داری – از چه فیلمی خوشت میاد و . . . )
من خودم به شخصه تا اونجایی که امکانش وجود داشته باشه سعی میکنیم موارد بالا رو رعایت کنم. البته باز هم تاکید میکنم که من سعی میکنم و حتما و ۱۰۰٪ موارد بالا رو ممکنه رعایت نکنم.
همین اولش بگم من نه متخصص امنیت هستم و نه پارانویا دارم و نه هیچ کدوم از اینها
یک دو روز اخیر خبری پخش شد مبنی بر این که امکان نمایش ترافیک شهرهای ایران روی نقشه گوگل فعال شده و نکته جالبش اینکه واقعا هم کار میکنه.
اما موضوع اصلی این هست که یه عده از اینکه گوگل از طریق دستگاههای اونها این اطلاعات رو کسب میکنه تعجب کردن. باید خدمت این دسته از دوستان بگم که یعنی واقعا نمیدونستید که هر کاری که میکنید و هر حرکتی که انجام میدید و هر چیز کوفتی که به اینترنت وصل میشه میتونه اطلاعاتی رو برای سازنده ارسال کنه.
همه چیز امروز مثلا هوشمند شده. تلویزیون هوشمند، گوشی هوشمند، یخچال هوشمند، اتومبیل هوشمند و هزاران هزار کوفت و زهرمار هوشمند دیگه. و ما هم به عنوان تنها موجود هوشمند این سیاره داریم با علاقه خیلی زیادی از اونها استفاده میکنیم.
امروز ۲۱ آبان ۱۳۹۴ در همایش کاربردپذیری در بخش پایانی پنل تخصصی و گفتگوهای اون آرش برهمند یک جمله گفت که نیاز به تفکر بیشتری داره. آرش گفت:
جامعه آیتی جامعه کوچکی هست، سعی کنیم با برچسب زدن به همدیگه اون رو کوچکتر نکنیم.
اگر کمی دقت کنید نسبت به رشتههای دیگر جامعه آیتی ما واقعا کوچک هست. و علاوه بر این کوچکی شاخهها و زیرشاخههای بسیار زیادی داره. که رسیدن به سطح عالی در هر یک این شاخهها شاید نیاز به ماهها تجربه و مطالعه داره. اما یک دید غلطی وجود داره که هر چقدر هم که فکر میکنم ریشه اون رو پیدا نمیکنم و اون سطح بندی و بالا یا پایین آوردن افراد متخصص در شاخههای مختلف در این حوزه هست. با یک مثال موضوع رو واضح میکنم.
در حال حاضر دید اکثر افرادی که در زمینه برنامهنویسی سیستمی یا Back-end کار میکنند نسبت به افرادی که در حوزه طراحی رابط کاربری Front-End فعالیت میکنند یک دید از بالا به پایین هست. این موضوع در سایر شاخهها هم وجود داره و حتی گاهی با تغییر زبان برنامهنویسی هم این سطح بندی اتفاق میافته. (مثلا سطح بندی بین برنامهنویسهای php با پایتون)
کلی مطلب نوشته بودم که دیدم ممکنه باعث ایجاد یک سری بحثهای حاشیهای بشه و بحث اصلی فراموش بشه. پس همه اونها رو پاک کردم. فقط توجه کنیم که همه افرادی با هر تخصصی، داخل یک تیم به نظر من در یک سطح قرار دارن. ممکنه تخصصشون فرق کنه اما همه حلقههای یک زنجیر هستن. اگر کاستی هست اون کاستی یک تیم هست نه یک نفر.
اگر با این مشکل مواجه بودید و یا هستید و اگر راه حلی به ذهنتون میرسه اینجا(یا هرجایی دوست دارید) به اشتراک بگذارید تا بلکه قدم کوچکی برای همراهی با هم برداریم.
هر از گاهی توی سرویسهای بزرگ و یا استارتاپهای خارجی میچرخم و افرادی که دارن اونجت کار میکنند رو بررسی میکنم، مثلا اکانت توییترشون رو نگاه میکنم و یا پروژههای که روی گیتهاب قرار دادن رو تست میکنم.
توی یکی از همین گردشها توی سایت دیجیتال اوشن یک عنوان شغلی نظر من رو جلب کرد.
عنوان Developer Evangelist رو تا به حال نشنیده بودم. توی گوگل جستجو کردم و رسیدم به سایت developer-evangelism.com که در واقع یک راهنمای آنلاین در مورد این شغل بود.
به نظر من آیزاک آسیموف یا همان اسحق عاصماف یکی از افرادی هست که در شکل دادن دنیای موجود و آینده ما نقش بسیار بزرگی داره. خیلی از نویسندگان ژانر علمی تخیلی داستانها خودشون رو از داستان ها و مقالات اون الهام گرفتن. ایشون در سال 1964 (۱۳۴۳) در یک مقاله پیشبینیهای خودش رو در مورد جهان در ۵۰ سال آینده یعنی سال 2014 بیان کرده بود. واقعا این که یک شخص چطور میتونه ۵۰ سال دیگه رو به این دقت پیش بینی کنه جای شگفتی داره. لیست زیر رو بخوانید :
1- ارتباطات، صوتی – تصویری خواهد شد و با استفاده از تلفن علاوه بر صدای طرف دیگر می توان تصویر او را نیز دید. (انجام شده)
2- برقراری تماس مستقیم تلفنی با هر نقطه ای در جهان، حتی مرکز هواشناسی در قطب جنوب، میسر خواهد شد. (انجام شده)
3- رباتها در سال ۲۰۱۴ نه عمومیت خواهند یافت و نه کارشان عالی خواهد بود، ولی وجود خواهند داشت. (در مصارف صنعتی پیشرفتهای قابل توجهی شده ولی در مورد مصارف عموم هنوز اول راه هستیم. ولی پیشرفتهای خوبی داشتیم) برای مثال ویدئوی زیر محصول یک شرکت هست که از حال تحقیقاتی خارج شده و به صورت یک محصول عرضه میشه.
4- صفحات قابل آویختن به دیوار جای تلویزیون های معمولی را خواهند گرفت ولی مکعب های شفاف که امکان دیدن تصویر به شکل سه بعدی را فراهم خواهد کرد به مرور عرضه خواهند شد. (صفحات قابل آویختن یا همان LCD و LED ها که به شکب فراگیر استفاده میشه و تصاویر سه بعدی هم نه به شکل مکعب که بلکه به شکل عینکهای سه بعدی قابل استفاده است)
5- مکالمه و تماس با کره ماه دیگر چندان دشوار نخواهد بود. (این مورد هم امکان پذیر هست – در حال حاضر فضا نوردان از فضا توییت میکنند)
حساب کاربری رسمی ایستگاه فضایی بینالمللی در توییتر space_station هست.
6- وسایلی برای آشپزخانه طراحی و ساخته خواهند شد که “غذاهای آماده” را مهیا خواهند کرد، آب را گرم کرده و با آن قهوه درست خواهند کرد. (مایکروفر و غیره)
7- حداقل یک یا دو مورد گیاه آزمایشگاهی که از انرژی نهفته در ستاره ها تغذیه می کنند وجود خواهد داشت. (در این مورد اطلاعاتی ندارم ولی شک دارم چنین اتفاقی باشه)
8- برای ساختن خودروهایی که توسط یک ربات هدایت خواهند شد، تلاش های زیادی صورت خواهد گرفت. (خودروی گوگل معرف حضور هست)
9- تمام جمعیت جهان به طور یکسان و کامل از تمام وسایل و تکنولوژی جدید در آینده بهره مند نخواهند شد. درصد بیشتری به نسبت امروزه از به کارگیری این وسایل محروم خواهند بود. هر چند از نظر امکانات مادی زندگی آنها ممکن است به نسبت امروز وضعیت بهتری داشته باشند ولی از تازه ترین امکانات خلق شده توسط تکنولوژی عقب خواهند ماند.
تقریبا به تمام موارد بالا رسیدهایم و یا خیلی نزدیک هستیم. اما هدفم از این مطلب چی بود ؟
تخیلی و آزاد گذاشتن ذهن، باعث خلاقیت میشه. خیلی از دوستانم هستند که از فیلمهای علمی-تخیلی خوششون نمیاد اما باید توجه کنیم که همین فیلمها و داستانهای علمی تخیلی هستن که دنیای اطراف ما رو شکل دادن. وقتی سال 1977 (۱۳۶۵) اولین قسمت از فیلم جنگ ستارگان اکران شد، بیشتر از خود روابت داستان فیلم، مردم مجذوب خیالپردازیهای داخل فیلم شدند. شمشیر لیزری، سفینههای عظیم و ارتباط بین منظومهای توسط هولوگرام و خیلی چیزهای دیگه. اگر فیلمهای علمی-تخیلی رو بررسی کنیم و نگاهی هم به اطراف خودمون بکنیم، میبینیم که تقریبا در حال زندگی در تخیلات چند ده سال پیش دیگران هستیم.
سعی کنید ذهن خودتون رو محدود به فضای اطرافتون نکنید. کتاب و داستان علمی-تخیلی بخونید. و حتی اگر تونستید داستانهای کوتاهی هم اگر به ذهنتون اومد بنوسید. راستی قسمت هفتم جنگ ستارگان هم به زودی میاد و قرار کلی خوش بگذره بهمون 🙂 ویدئو زیر هم نمایش یکی از روباتهای جدید جنگ ستارگان هست که واقعا وجود داره 🙂
من هر روز کلی موزیک گوش میکنم. و برای اینکه تنوع داشته باشه توی حالت shuffle گوش میکنم. یعنی موزیکها به صورت اتفاقی پخش میشن. ایده وقتی به ذهنم رسید که صبح به صورت اتفاقی یک رشته موزیک خوب پشت سر هم پخش شد و باعث شد انرژی خوبی بگیرم.
ایدهای که دارم این هست که یه اپلیکشن موبایل باشه که بتونه به صورت هوشمند موزیک shuffle پخش کنه. مثلا اگر صبح هست موزیکهای شاد با ریتم تند پخش کنه و عصرها که خسته از سر کار برمیگردیم موزیکهایی با ریتم آرم پخش کنه. حتی این اپلیکشن میتونه از روی دستگاه اندروید من بفهمه که من در حال دو هستم، پس ریتمهای تند رو بیشتر کنه.
یا در خیلی از موارد پیش اومده که من در همون ابتدای پخش آهنگ Next زدم که آهنگ بعدی پخش بشه و دوباره shuffle احمق از همون خواننده و آلبوم برای من موزیک پخش کرده. میشه جلوی این مورد رو هم با یک smart shuffle گرفت. و خیلی چیزهای دیگه، مثل تحلیل فعالیت من توی شبکه اجتماعی توییتر و پخش موزیک مناسب اون لحظه.
من دنبال همچین چیزی گشتم ولی نبود. اما اگر باشه اولین مشتری خودم هستم. پس اگر دستی در کار توسعه نرمافزارهای موبایل دارید دست به کار بشید.